فهرست مطالب

نشریه توانمندسازی کودکان استثنایی
سال ششم شماره 3 (پاییز 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/09/30
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مونا دلاوریان *، غلامعلی افروز، فرزاد توحیدخواه، الهه نایبی صفحات 1-12

    نشانه بیش فعالی از جمله نشانه های رایج میان بسیاری از اختلالات روانپزشکی در کودکان است. اغلب کودکان با این نشانه توسط والدین و آموزگاران خود طرد می شوند و بسیاری از شانس های زندگی خود از جمله شانس تحصیل و رشد طبیعی را از دست می دهند و درنتیجه زندگی آینده آنها تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. تشخیص و مداخله هر چه سریعتر این کودکان می تواند به میزان زیادی آینده این کودکان را متحول سازد و برای این درمان دقیق ارزیابی رفتارهای کودکان در موقعیت های مختلف و تشخیص دقیق نوع اختلال اهمیت زیادی دارد. شیوع و شباهت های زیاد میان علایم اختلالات اضطراب، افسردگی، سلوک و ADHD در میان کودکان منجر به تلاش جهت طراحی یک شبکه عصبی هوشمند جهت کمک به تشخیص دقیق و سریع گردید. بدین منظور نمونه ای شامل 176 کودک با بیش فعالی (شامل اختلالات ADHD، اضطراب، و سلوک) و 50 کودک با رفتار طبیعی برای طراحی این سامانه مورد استفاده قرار گرفتند. جهت طراحی سامانه از یک طبقه بندی کننده شبکه عصبی چندلایه پرسپترون استفاده گردید. در نهایت میانگین دقت شبکه طراحی شده در طبقه بندی به 95. 91 رسید. دقت طبقه بندی شبکه عصبی طراحی شده به اندازه ای است که می تواند در کنار پزشک به عنوان یک دستیار به کار رفته و دقت تشخیص را به میزان زیادی افزایش دهد.

    کلیدواژگان: ADHD، اختلال سلوک، اختلال اضطراب، شبکه عصبی چندلایه پرسپترون، هوش مصنوعی
  • محمدپارسا عزیزی *، غلامعلی افروز، سعید حسن زاده، باقر غباری بناب، علی اکبر ارجمندنیا صفحات 13-23

    نقص در مهارتهای اجتماعی و به دنبال آن ناتوانی در ایجاد، حفظ و توسعه روابط و تعامل اجتماعی، از علائم آشکار کودکان درخودمانده گزارش شده است و در ارزیابی های تشخیصی براین ویژگی ها بسیار تاکید می شود. توانایی زبان گفتاری یکی از پیش بینی کننده های قوی مهارتهای اجتماعی است. این پژوهش با هدف طراحی برنامه آموزش مهارتهای پیش کلامی به منظور بهبود و افزایش مهارتهای اجتماعی متقابل یعنی ایجاد، حفظ و توسعه روابط اجتماعی کودکان خودمانده عملکرد بالا انجام شده است.
    تحقیق حاضر از نوع تحقیقات آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه کودکان با اختلال خودمانده مدارس و مراکز ویژه کودکان خودمانده شهر تهران در سال 94-95 بود. شرکت کنندگان در این تحقیق، بعد از غربالگری اولیه با استفاده از مقیاس گیلیام به منظور تشخیص اختلال خودمانده، جهت تعیین سطح عملکرد، در آزمون رتبه بندی گرایسون نیز شرکت کردند بعد از کسب نمره عملکرد بالا به عنوان جامعه آماری، تعیین شدند. تعداد 20 کودک پسر خودمانده با عملکرد بالا، به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و از بین آنها، تعداد 10 نفر در گروه آزمایش و 10 نفر دیگر در گروه کنترل، به طور تصادفی جایگزین شدند. دو نفر از گروه آزمایش در جریان آموزش برنامه تحقیق را ترک کردند و تعداد نمونه ها به 16 نفر کاهش یافت. برنامه مداخله، یعنی آموزش مهارت پیش کلامی، در 20 جلسه آموزش متوالی، در مرکز اتیسم دوم آوریل تهران، برای گروه آزمایش و خانواده های آنها با استفاده از نمایش ویدئویی، نقش بازی و داستان گویی آموزش داده شد. از آزمون نیمرخ مهارتهای اجتماعی اسکات بلینی برای ارزیابی مهارت های ارتباطی استفاده شد.
    اطلاعات حاصل از اجرای برنامه آموزشی، توسط آزمون های پیشرفته آماری، تحلیل واریانس و و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند و نتایج نهایی نشان داد که همه فرضیه های این پژوهش، در سطح الفای 005/0 معنی دارشدند.
    یافته های حاصل نشان دادند که برنامه آموزش مهارتهای پیش کلامی، موجب بهبود و افزایش معنادار مهارتها و تعاملات اجتماعی گروه آزمایش شد. اما این بهبودی در شرکت کنندگان گروه کنترل که هیچ مداخله ای را دریافت نکرده بودند، ایجاد نشد. در مجموع یافته های حاصل نشان داد که برنامه آموزش مهارتهای پیش کلامی، می تواند به صورت برنامه مداخله ای موثر برای بهبود و افزایش توانایی های ارتباطی و اجتماعی کودکان خودمانده عملکرد بالا، به کار برده شود.

    کلیدواژگان: پیش کلامی، مهارت های اجتماعی، کودکان خودمانده عملکرد بالا
  • نرگس زینعلی *، غلامعلی افروز صفحات 24-36

    عوامل محیطی و ارثی مختلفی مانند عوامل پیش و پس از تولد بر میزان هوش کودکان تاثیر دارد. مطالعه حاضر تاثیر عوامل زیستی و وضعیت اجتماعی- اقتصادی والدین بر بهره هوشی کودکان را مورد بررسی قرار داده است. برای این منظور اطلاعات والدین سه گروه از کودکان عادی، عقب مانده ذهنی و تیزهوش در باب سن پدر و مادر، تحصیلات پدر و مادر، اشتغال مادر، و وضعیت اقتصادی خانواده از طریق پرسشنامه محقق ساخته، به دست آمده و مورد مقایسه قرار گرفتند. نتاج تحقیق حاضر رابطه معنی داری بین سن پدر و مادر، تحصیلات آنها، اشتغال مادر و وضعیت اقتصادی خانواده با هوش کودکان نشان دادند. وضعیت زیستی، و وضعیت اجتماعی- اقتصادی والدین از عوامل تاثیرگذار مهمی در تعیین هوش کودکان به حساب می آیند.

    کلیدواژگان: هوش، عقب مانده ذهنی، تیزهوش، وضعیت زیستی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی
  • امیر هاشم زاده، مجتبی امیری مجد * صفحات 37-51

    هدف اصلی این پژوهش مقایسه رضایت از زندگی، کیفیت زندگی و بهزیستی روانی مادران کودکان آهسته گام و مادران کودکان در خود مانده و مادران کودکان عادی در شهر تهران بود. روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود که به مقایسه سه گروه از مادران کودکان آهسته گام، درخود مانده و عادی پرداخت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای حداقل یک کودک ساکن در شهر تهران در سال 92 بود. روش نمونه گیری این پژوهش، خوشه ایچند مرحله ای بود. حجم نمونه 150 نفر تعیین شد که این تعداد شامل 50 مادر دارای کودک در خودمانده، 50 مادر دارای کودک آهسته گام و 50 مادر دارای کودک عادی بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس رضایت از زندگی (SWLS) ، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (RSPWB) و پرسشنامه مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. برای آزمون فرضیه های پژوهش، اطلاعات جمع آوری شده به وسیله پرسشنامه ها توسط روش های استنباطی با استفاده از آزمون لوین، آزمون تحلیل واریانس و آزمون توکی تجزیه و تحلیل شد. مقایسه اطلاعات بدست آمده در هر سه گروه مورد مطالعه، نشان داد که رضایت از زندگی، کیفیت زندگی و بهزیستی روانی مادران کودکان آهسته گام و مادران کودکان در خود مانده و مادران کودکان عادی در شهر تهران با هم متفاوت بود. به طور کلی نتایج تحلیل داده ها نشان داد که رضایت از زندگی و کیفیت زندگی و بهزیستی روانی مادران کودکان آهسته گام و مادران کودکان در خود مانده بسیار پایین تر از مادران کودکان عادی است (سطح معنی داری 0001/0). اما میزان رضایت از زندگی، کیفیت زندگی و بهزیستی روانی در مادران کودکان آهسته گام با مادران کودکان در خود مانده تفاوت معناداری نداشت.

    کلیدواژگان: کودکان آهسته گام، کودکان درخودمانده، رضایت از زندگی، کیفیت زندگی، بهزیستی روانی
  • نرگس رحمانی، مریم ناظمی، مرجان حسنی راد، غلامعلی افروز صفحات 52-66
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه خلاقیت، سازگاری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متولد نیمه اول و متولد نیمه دوم سال انجام شد. جامعه پژوهش را دانش آموزان پایه های اول، دوم و سوم ابتدای شهر تهران تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه تعداد 80 دانش آموز (41 دانش آموز متولد نیمه اول سال و 39 دانش آموز متولد نیمه دوم سال) به عنوان نمونه پژوهش انخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه سازگاری رفتاری راتر (1976) وآزمون تصویری خلاقیت تورنس (فرم ب) مورد آزمون قرار گرفتند. همچنین پیشرفت تحصیلی بر اساس معدل نمرات دروس ریاضی، علوم، خواندن و دیکته در بین آنها محاسبه شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغییره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین دانش آموز متولد نیمه اول سال و دانش آموز متولد نیمه دوم سال در خلاقیت کلی و مقیاس بسط تفاوت معناداری وجود دارد اما در سایر مقیاس های ابتکار، سیالی و انعطاف پذیری تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین دانش آموز متولد نیمه اول سال و دانش آموز متولد نیمه دوم سال در سازگاری و ابعاد آن تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین دانش آموز متولد نیمه اول سال و دانش آموز متولد نیمه دوم سال تنها در پیشرفت درس ریاضی تفاوت معناداری وجود دارد اما در سایر دروس علوم، خواندن و دیکته و پیشرفت کلی تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد.
    کلیدواژگان: خلاقیت، سازگاری، پیشرفت تحصیلی
  • کامبیز کامکاری صفحات 67-81

    هدف تحقیق حاضر، به بررسی نیمرخ هوشی دانش آموزان تحت پوشش سازمان استثنایی در مراکز کم توان ذهنی شهر و شهرستان های تهران از طریق نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه و نسخه چهارم مقیاس های هوش وکسلر کودکان در دانش آموزان آهسته گام معطوف است. روش تحقیق حاضر، در حیطه مطالعات زمینه یابی بوده و با تاکید بر توصیف نیمرخ هوشی نمونه های پژوهش در حیطه تحقیقات زمینه یابی از نوع روندپژوهی جای می گیرد. جامعه این تحقیق را تمامی دانش آموزان در مراکز آموزش و پرورش کم توان ذهنی وابسته به آموزش و پرورش استثنایی تهران و شهرستان های تهران در بر می گیرند. از این رو، به صورت هدفمند و با بهره گیری از روش نمونه گیری در دسترس، از دو مرکز شهر تهران و دو مرکز شهرستان های تهران، فرایند نمونه برداری به صورت غیرتصادفی اعمال گردید و تحلیل های روان سنجی انجام گرفت. از هر واحد نمونه برداری به حکم قرعه، 15 نفر و در مجموع 60 نفر به عنوان نمونه های مورد بررسی انتخاب شدند. تحلیل های توصیفی نشان داد که نیمرخ هوشی دانش آموزان تحت پوشش سازمان استثنایی در مراکز کم توان ذهنی پایین تر از نرم های متعارف مرتبط با مراکز آموزشی سازمان استثنایی بوده و در دامنه هوشی 41 تا 55 قرار دارند. از این رو، دانش آموزان تحت پوشش این مراکز در دامنه اختلال تحول شناختی خفیف جای نداشته و در دامنه اختلال تحول شناختی متوسط قرار می گیرند.

    کلیدواژگان: نیمرخ هوشی، سازمان استثنایی، آهسته گامی
  • راضیه اسدی *، غلامعلی افروز، باقر غباری بناب، سوگند قاسم زاده صفحات 82-90

    رضایت زناشویی مولفه ای کلیدی در حفظ تعادل زندگی، برقراری سلامت روانی اعضای خانواده و داشتن عملکرد مناسب والدین در تعامل با فرزندان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه رضایت زناشویی والدین با میزان محبوبیت آنان در نزد فرزندان با و بدون آسیب شنوایی انجام گرفت.
    پژوهش حاضر از جهت روش، همبستگی به شمار می رود. نمونه این پژوهش در کل 300 نفر می باشد که شامل 50 دانش آموز با آسیب شنوایی و والدین آنان (پدر و مادر) و50 دانش آموز بدون آسیب شنوایی و والدین آن ها (پدر و مادر) ، در مقطع دبیرستان شهر تهران می باشند. روش نمونه گیری برای انتخاب دانش آموزان بدون آسیب شنوایی به صورت تصادفی خوشه ایو روش نمونه گیری برای انتخاب دانش آموزان با آسیب شنوایی نمونه گیری در دسترس است. برای گردآوری داده ها از آزمون مقیاس رضامندی زوجیت افروز و پرسشنامه محقق ساخته «سنجش میزان محبوبیت» استفاده شده است. داده های به دست آمده با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون در نرم افزار SPSS نسخه 19 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته های پژوهش نشان داد که بین رضایت زناشویی و محبوبیت آنان در نزد فرزندانشان رابطه معنادار وجود دارد و از بین خرده مقیاس های رضایت زناشویی، خرده مقیاس رضایت فرزندپروری بهترین پیش بینی کننده محبوبیت والدین است. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رضایت زناشویی والدین اهمیت بسزایی بر میزان محبوبیت آنان در نزد فرزندانشان دارد.

    کلیدواژگان: رضایت زناشویی، محبوبیت والدین، دانش آموزان با آسیب شنوایی
  • ساناز اشکان *، غلامرضا منشئی، غلامعلی افروز، هوشنگ طالبی، احمد فروغی صفحات 91-106

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش برنامه محور تاب آوری بر اختلالات رفتاری نوجوانان صورت گرفت. این پژوهش نیمه تجربی و در قالب طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 نفر از دانش آموزان 12 الی 16 سال سن مدارس دولتی و غیردولتی جزیره کیش در سال 1393 به صورت غربالگری با استفاده از پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ (YSR) شناسایی شد ند. تعداد 15 نفر در گروه آزمایش و 15 دانش آموزان به عنوان لیست انتظار و با توجه به سن، جنسیت و سطح تحصیلات با گروه آزمایشی همتاسازی شدند. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت آموزش گروهی از مهارتهای برنامه تاب آوری قرار گرفتند. بعد از دو هفته از اتمام برنامه آموزشی پس آزمون (اختلالات رفتاری آخنباخ) از هر دو گروه به عمل آمد. همچنین آزمون پیگیری بعد از دو ماه از پس آزمون از همه آزمودنی ها اخذ شد. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS. 21 و روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. آموزش تاب آوری به نوجوانان در کاهش مشکلات رفتاری (اضطراب و افسردگی، گوشه گیری/افسردگی، شکایات بدنی، مشکلات اجتماعی، مشکلات توجه، رفتار قانون شکنی، رفتار پرخاشگرانه و سایر مشکلات رفتاری) تاثیر مثبتی داشت (01/0P<). اما آموزش تاب آوری در مشکلات تفکر دانش آموزان تاثیر معنی داری نداشت.

    کلیدواژگان: آموزش تاب آوری، اختلالات رفتاری، نوجوانان، اثربخشی
  • غلامعلی افروز، علی اکبر اجمندنیا، فریده حمیدی، اعظم برهان * صفحات 107-119

    پژوهش حاضر، به بررسی اثربخشی مهارت حل مسئله بر نگرش اجتماعی دختران بزهکار شهر تهران پرداخته است. در این پژوهش از روش تحقیق آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه حل مسئله دزوریلا و گلدفریدو پرسشنامه نگرش سنج است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دختران بزهکار مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران بوده اند. نمونه آن 32 نفر از بزهکارانی که کم ترین نمرات را گرفتند، و با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و در هر گروه آزمایش (16) و گواه (16) نفر جایگزین شده اند. برای تحلیل داده های گروه آزمایش علاوه بر روش آمار توصیفی، از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد و سطح معنی داری در این تحقیق در نگرش اجتماعی (05/0> P) است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد، که آموزش مهارت حل مسئله موجب بهبود نگرش اجتماعی و افزایش مهارت حل مسئله ی دختران بزهکار گروه آزمایش می شود.

    کلیدواژگان: حل مسئله، نگرش اجتماعی، بزهکاری
  • کاوه مقدم *، پرویز شریفی درامدی، علی زاده محمدی، غلامعلی افروز صفحات 119-132

    هدف ازپژوهش حاضربررسی اثربخشی برنامه هنردرمانی خانواده بر رضامندی زوجیت مادران وپدران کودکان خودمانده می باشد. پژوهش ازنوع کاربردی و نیمه آزمایشی است و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و پی گیری برای اجرای آن استفاده شده است. آزمودنی ها شامل والدین 20 کودک خودمانده بود که به صورت نمونه دردسترس انتخاب و به طور تصادفی به دوگروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند و برنامه هنردرمانی خانواده درمورد گروه آزمایش اجراشد. برای جمع آوری داده ها در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری از مقیاس رضامندی زوجیت افروزاستفاده گردید.
    داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری تحلیل کوواریانس واندازه های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت و تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل وجود داشت. نتایج نشان داد که برنامه هنردرمانی خانواده نمی تواند به صورت طولانی مدت بر رضامندی زوجیت مادران وپدران کودکان خودمانده موثر باشد.

    کلیدواژگان: برنامه هنردرمانی خانواده، خودمانده، رضامندی زوجیت